ویژگیهای معماری میدان آزادی
بستر برج آزادی یک میدان است. زمینی بیضیشکل به قطر 380 متر در راستای شرقیغربی و 210 متر در راستای شمالیجنوبی. مساحت و محیط آن نیز بهترتیب 680 هزار متر و 980 متر است. چنین ابعادی میدان آزادی را به بزرگترین میدان پایتخت تبدیل میکند. بهطور خلاصه در طراحی فضای سبز میدان، مفاهیم تشابه، تقارن، تکامل فرم و کثرت و وحدت معماری ایرانی مشاهده میشود.
طرح فضای سبز با الگوی شش ضلعیهای نامنتظمی که با فاصله گرفتن از خیابان بهسمت برج، متحد میشوند، یادآور هندسهی نقوش زیر گنبد مسجد شیخ لطفاللهِ اصفهان است. ساختمان برج در یکسوم شرقی این میدان واقع شده که رخ میدان را بهسمت غرب تهران که محل ورود مسافران به شهر است کشیده میکند.
این کشیدگی باعث میشود مسیر ورودی میدان تا برج طولانیتر احساس شود و خود به عظمت برج کمک شایانی میکند؛ چنانکه در طراحی باغات ایرانی، در نمونههای پیشرفته حضور کوشک در انتها یا نزدیک به انتهای باغ به کشیدگی باغ و محور حرکتی اصلی میافزاید.
الگوی محوری آّبنماها در راستای شرقیغربی برداشتی حرفهای از جوهرهی باغ ایرانی است که همزمان خط تقارن کلی میدان و برج را شکل میدهد. حضور این محور اصلی بهتنهایی برای تداعی مفهوم باغ ایرانی کفایت میکند اما بهسبب امتداد خیابانها در چهار جهت اصلی، محور شمالیجنوبی نیز بهعنوان محور فرعی در تلاقی با محور اصلی، برداشت مدرنی از یک باغ ایرانی چهار کرتی را نمایان میکنند.
کالبد اصلی بنا تجسمی از یک چهارتاقی مدرن را در ذهن تداعی میکند. چهارتاقیها که مبنای معماری ایرانی شناخته میشوند، از پیوند چهار ستون یا جرز عظیم در پلان آغاز شده و با افزایش ارتفاع در پایهی گنبد به یکدیگر برخورد میکنند. امانت نیز در طراحی شاکلهی برج چنین روایت میکند:
«در هندسهی معماری ایران غالباً شکست خطوط راست در پلانهای ساده و انحراف و تبدیل آنها به سطوح شکسته و بالاخره گرایش منحنی در ارتفاعات به ترتیبی است که میتوان گنبدها و قوسهای ایرانی را بر آنها استوار کرد. این شیوه در معماری این بنا نیز به کار رفته و تیغههای قطری در اینجا با پیچش آرام و شکستگیهای خویش تشکیل تاقی با شبکههای متقاطع و رسمیسازیهای ایرانی و همچنین استواری گنبد و خلق فضاهای ایرانی را امکان بخشیده است.»
تاثیر معماری برج آزادی از سنت معماری ایرانی
عناصر، مفاهیم و فناوری بهکاررفته در ساخت بنا، مانند مفاهیم کثرت و وحدت، تقارن، الهام از فرم چهارتاقی، تکرار صلابت تاق ساسانی، تداوم اندیشه و اجرای قوس جناغی دوران صفوی، کاربندی، مقرنس، تقسیمات هندسی، کاشیکاری، محور آب و مواردی نظیر آن، طراحی بنا را بهطرز چشمگیری متأثر از معماری گذشتهی ایران میکند.
با این حال، امانت معمار زمانهی خویش است و طرح او نیز وفادار به عصر خویش. دیدگاه کاملاً مدرن تلفیقشده با خاطرهی معماری ایرانی در برج آزادی را میتوان قدمی بزرگ برای ادامهی معماری اصیل سرزمینمان دانست. به گفتهی امانت با توجه به معماری سنتی ایران و اینکه نظم هندسی، اساس استوار شکلهاست، در نمای اصلی برج آزادی، چهار مربع اصلی 21 در 21 متر مبنای کار قرار گرفته است، بهطوری که تاق اصلی در مربع مرکزی قرار دارد.
بنای برج آزادی، چهار نمای دو به دو متقارن دارد که نماهای شرقی و غربی دو نمای اصلی هستند. در این دو نما، تاق، قوس و فضای خالی بین پایهها خودنمایی میکنند. پایهها، بهسمت آسمان اوج گرفته و در نزدیکی بام، با عبور از گشودگیهایی که بر بدنهها وجود دارد، خاتمه مییابند.
پیچش پایهها، بهسمت بالا و ایجاد فرم سیال و استفاده از خطوط و سطوح منحنی، خطوط نما را بهسمت بالا هدایت میکند. مقرنسها و تزیینات بین تاق اصلی که به تاق کسری شباهت دارد و تاقی که شبیه به قوسهای جناغی است، هندسهی بسیار دقیق بنا را نمایش داده و بهعنوان نقطهعطف این نما مطرح شده است.
نماهای شـمالی و جنوبی كمعرضتراند و شامل پایهها، بدنهها و قوسی كوچکتر -در مقایسه با دو نمای دیگر برج- میشود. شیارهایی كه از كف تا بام و با كاشی فیروزهایرنگ، بدنههای سفید بنا را تقسیمبندی كردهاند، در كنار قطعات سنگها و درزهای بین آنها، باعث تنوع نماها شدهاند.
انتخاب مصالح نمای بنای آزادی
از ابتدای طرح قرار بر آن بود تا نمای خارجی یادمان به رنگ سفید دیده شود که برای تأمین این نظر، دو راه وجود داشت. بتن لخت سفید یا داشتن نمای سفید سنگی. اشکالات بتن سفید اعم از زود کثیف شدن سطح، اشکالات اجرایی در درزهای ریختن بتن، سختی ضدآب کردن سطوح و ناممکن بودن تصحیح اشتباهات اجرایی و کنترل سطح نما بهدلیل پنهان بودن قالبهای بتن، گزینهی سنگ سفید را در اولویت قرار میداد.
مؤسسه استاندارد و تحقیقات مواد و مصالح آمریکا در بررسی سنگهای ساختمانی، سنگ سفید مرمریت جوشقان را ارزیابی و تأیید کرد. مختصات نقاط مختلف سطوح خارجی بنا که قبلاً توسط فرمولهای قوس بنا به دست آمده بود به سازمان مدیریت صنعتی در ایران سپرده شد تا حجمهای محیطی هر یک از سطوح شیبدار پیچیدهی سنگهای نمای یادمان را به دست آورند.
اعداد دادهشده توسط رایانهها، به شابلونهای چوبی تبدیل شد؛ یعنی فرم و حجم هر سنگ با چوب تهیه شد و در اختیار سنگتراشان قرار گرفت تا با توجه به آنها نمونههای اصلی را با سنگ بتراشند.
پس از حصول اطمینان از محل استقرار سنگها، بهمنظور آنکه سنگ از بتن جدا نشود، ابتدا پشت سنگ شیارهایی ایجاد شد. درزهای سنگها طوری طراحی شد که با کنار هم قرار گرفتن آنها، طرحی روی بنا تشکیل شود. به همین خاطر شکل هر سنگ دو مرتبه تکرار شده و در نتیجه قریب به بیست و پنج هزار قطعه سنگ در نمای برج به کار رفته است که پانزده هزار قطعهی آن با یکدیگر متفاوتاند.
برج آزادی، بدون ستونهای پایه یا دیوارهای باربر طراحی شده و در واقع همانند تندیسی تنها به خود متکی و استوار است. طراحی برج و 4 ستون آن که هر یک ابعادی معادل 42*62 دارند، مثال زدنی و در نوع خود بی همتاست. 4 ستون این برج گویی به دور خود میچرخند تا کوچک میشوند و بام را نگه میدارند. با شباهتی کامل به یک مقرنس معلق ایرانی.
در برج آزادی میتوان عناصر معماری ایرانی را به شهر زیر را مشاهده کنیم.
چهارطاقی؛ یادگار معماری ساسانی
مقرنس؛ تزئینات معماری به جای مانده از دوران مادها
طاق کسری؛ معماری ساسانی
عناصر معماری سلجوقی
مفهوم کثرت و وحدت؛ معماری اسلامی
کاشیکاری فیروزفام؛ معماری اسلامی
کاربندیهای زیر گنبد؛ معماری ساسانی و معماری اسلامی
برج آزادی؛ نمونه متعادل مقرنس ایرانی
تا همین چند سال پیش، نشانه سفر به پایتخت و دیدن تهران داشتن عکسی با نوشابه بود کنار برج آزادی. از این شوخی نزدیک به حقیقت که بگذریم، بعضی از ساختمانها و بناها آنقدر با هویت یک شهر عجین میشوند که میتوانند نماد کاملی برای همه ویژگیهای آن شهر باشند؛ مثل برج ایفل پاریس یا همین برج آزادی تهران خودمان.
تبدیل شدن یک بنا از سازهی معماری صرف به بخشی جداییناپذیر از هویت یک شهر، نه کاملا اتفاقی است و نه قابل برنامهریزی. تبدیل شدن به چنین نمادی هم به نگاه معمار و هدف از ساخت آن بنا بستگی دارد، هم به شکل همزیستی شهروندان با آن ساختمان و نقشی که مردم در بزنگاههای تاریخی برایش در نظر میگیرند. برج آزادی هم چون چنین تولد و چنین سرنوشتی داشته سمبلی بینقص برای تهران است.
دیدگاهی ثبت نشده!!!